باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
(( باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

به راستی این چه شور و آتشی است که تمامی ذرّات آفرینش از شعلۀ آن گداخته وسوختهاند؟ و این چه بانگ نوحه و ضجّه ای است که بر بلندای فلک طنین انداخته و ملکوتیان و ساکنان عالم قدس را به ماتم کشانده است؟

مقاله اینکه همه موجودات احساس دارند : احساس موجودات

آری، این واقعۀ جانسوز که ملک و ملکوت را سیه پوش نموده و جامه عزا بر پیکرة هستی نشانده، ق ّ ص ۀ سوختن و پرپر شدن
پیکر باغبان گلشن توحید و گلهای باغ رسالت است، و چه کسی را یارای آن است که داستان غم انگیز کربلا را بشنود و آرام
و قرار از جان، و هوش از سرش نرود؟ و کیست که در این مصیبت عظمی، دل شکسته و دل خون نشود؟

واقعۀ کربلا نه تنها دل مؤمنان را شکافت بلکه حقیقت ذرّه ذرّة موجودات را به التهاب در آورد و شور و شورشی در نهاد
موجودات عالم آفرید.


سرّ کربلا در باطن ملکوتی موجودات


در باطن دستگاه آفرینش اسراری نهفته است که جز اولیای حق و پاکان عالم از آن حقایق آگاهی ندارند.
سرّ مصیبت کربلا را در سرّ ملکوتی همۀ موجودات جستجو باید کرد. حقیقت آن است که همۀ مخلوقات خدا در دستگاه
آفرینش، وجودی ملکوتی دارند، که آن وجود ملکوتی سراسر علم و ادراک و شعور است، و جملگی محبّت و شوق و شور.
آنچه در این کتاب در پیش روی دارید شواهد و دلایلی است بر این مطلب که شعور و آگاهی تمامی موجودات به مصیبت
کربلا، در چهرة ملکوتیشان شور و شورشی به پا کرد و علم ایشان محبت آفرید و محبت ایشان به گریه انجامید و تمام ارکان
عالم هستی در این مصیبت عظمی لرزید و گسترة عوالم خلقت از نالۀ آسمانیان و زمینیان مملوّ گشت و جمیع مخلوقات این
حقیقت را به گوش فطرتشان شنیدند و به ایمان فطری خود شناختند، و به شرارة محبّت سوختند، و به اشک دیدة خود
گریستند.

گوهر معرفت

ادراک و یافتن این حقیقت، شوق و محبتی در نهاد آدمی به ودیعت می گذارد که گویی از دنیا فارغ شده و همراه ملکوتیان
در عالم ولایت علوی علیه السلام و عصمت فاطمی علیها السلام و محبت حسینی علیه السلام سیر می کند.
اللّ الحسین علیه السلام پیوست و
􀀀
خوشا به حال آنان که این حقیقت را یافتند و دلهایشان به ساحت قدس حضرت اباعبد ه
جانشان در جوار حریم کبریایی کربلا آرمید و به نهایت مقصود رسیدند.
ما نیز باید با تمام وجود به این حقیقت دل دهیم و سرّ سویدای دل خود را به شنیدن این اسرار ملکوتی بیاراییم و در جمع
سوخته دلان کربلا گرد هم آییم.
بیان واقعۀ کربلا به حقیقتش ناممکن است، چراکه عشق جانان به عبارت نیاید و سوز فراق دلدار در قالب الفاظ نگنجد ولکن
چه آنچه به تمامی به فهم ناید، ترک ذکرش به تمامی نشاید، بلکه در مسلک دلباختگان ،« ما لایُدرَک کُلّه لا یُترک کُلّه »
حریم حسینی، شایسته نیست که سخنی از غیر آن، به میان آید.
بُعد انفسی و آفاقی ملکوت موجودات
اباعبداللّ الحسین علیه السلام و واقعۀ کربلا در سرّ ملکوتی اشیاء، در دو بعد مهمّ
􀀀
معرفت به تأثیر حقیقت وجود نورانی حضرت ه
قابل نیل است، چرا که حقیقت ملکوتی موجودات بر دو جنبه می باشد:
اول: جنبۀ انفسی ملکوتی؛ دوّم: جنبۀ آفاقی ملکوتی. از این روی لمعاتی می نگاریم تا در این سیر معرفتی ما را رهنمون باشد،
در این میان فصل اول و دوم در جنبۀ انفسی و دوازده فصل دیگر در جنبۀ آفاقی کربلاست.