برترین سایت های مذهبی

معرفی برترین سایت هاِ مذهبی در ایران| ارائه مقالات و مطالب مذهبی

بهترین روش ارتباط با امام زمان  + هدف و علت غیبت امام زمان

بهترین روش ارتباط با امام زمان + هدف و علت غیبت امام زمان

 

ارتباط با امام زمان: یکی از مهم ترین مشکلات جامعه اسلام وحتی کل جهان محروم بودن از امام عصر است در این ‍مقاله از وبلاگ برترین سایت های مذهبی قصد داریم تا روشی جامع برای این ارتباط ارائه دهیم

چگونه از وجود مقدس امام زمان بهره برداری کنیم؟

فرض کنید شما گنجی داشته باشید؛ بهترین گنج الهی هم باشد اما اگر نشود از آن استفاده کرد کنار گذاشته می شود.

مهم ترین گنج و نعمت الهی برای انسان ها امام زمان هستند اما چگونه می توانیم از این گنج بهره برداری کنیم؟

  • آیا اتصال و ارتباط با حضرت مهدی فقط مخصوص افرادی خاص است؟
  • پس بقیه مردم چه !!! مگر وظیفه امام هدایت تمام مردم نیست؟
  • آیا منظور از ارتباط با امام زمان دیدن امام با چشم ظاهری است؟
  • پس چگونه می شود با امام عصر ارتباط برقرار کرد؟

ادامه مطلب

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite
عرضه و تقاضا چیست؟ (آموزش در 8 دقیقه فیلم)

عرضه و تقاضا چیست؟ (آموزش در 8 دقیقه فیلم)

https://www.aparat.com/v/8Lwu4

 

 

سلام، دانشجویان اقتصاد. این جاکوب کلیفورد است. من این ویدیو را به یک دلیل ساختم که در وقت شما صرفه جویی کنم.

در کلاس اقتصاد، معلم یا استاد شما از شما انتظار دارد که بتوانید از عرضه و تقاضا استفاده کنید، نه اینکه فقط عرضه و تقاضا را بدانید. من این ویدیو را ساختم تا این شکاف بین معرفی و کاربرد را با بیشترین سرعت ممکن پر کنم. حالا، لطفی به من بکنید، وقتی اولین بار این ویدیو را تماشا می کنید، هیچ یادداشت برداری نکنید. فقط مفاهیم را درک کنید و بعداً، در صورت نیاز، برگردید و یادداشت برداری کنید.

در اینجا ما می رویم. هر آنچه باید در مورد عرضه و تقاضا بدانید در کمتر از هشت دقیقه. بیایید با تقاضا شروع کنیم.

میخواهید کامل اقتصاد خرد را آموزش ببینید؟ اینجا کلیک کن

تقاضا 

این یک منحنی تقاضا است و رابطه معکوس بین قیمت و مقداری را که مصرف کنندگان مایل و قادر به خرید هستند، بنابراین مقدار تقاضا شده را نشان می دهد.

وقتی قیمت بالا می رود، مقدار تقاضا کاهش می یابد و زمانی که قیمت پایین می آید، مقدار تقاضا افزایش می یابد و مردم تمایل به خرید بیشتری دارند. سه دلیل برای قانون تقاضا وجود دارد. اولین مورد اثر جایگزینی است. وقتی قیمت بستنی افزایش می‌یابد، مردم بستنی را جایگزین می‌کنند و محصولات دیگری مانند آب نبات می‌خرند.

 

و اگر قیمت بستنی کاهش یابد، مردم دور از آبنبات‌ها جایگزین می‌شوند و شروع به خرید بستنی بیشتری می‌کنند.

تاثیر درآمد 

دلیل دوم اثر درآمد است. وقتی قیمت بستنی بالا می‌رود، مردم بستنی کمتری می‌خرند، چون قدرت خرید کمتری دارند، می‌توانند بستنی کمتری بخرند. و هنگامی که قیمت بستنی کاهش می یابد، تقاضای مشتری افزایش می یابد زیرا مردم می توانند بستنی بیشتری بخرند. هر دلار بیشتر از قبل بستنی می‌خرد.

حاشیه سود

دلیل سوم قانون کاهش سودمندی حاشیه است. با مصرف بیشتر و بیشتر بستنی، کمتر و کمتر از آن رضایت یا شادی بیشتری دریافت می کنید. بنابراین برای افزایش مقداری که مردم قصد خرید دارند، قیمت باید کاهش یابد. بنابراین اگر قبلاً یک بستنی خریده‌اید تا شما را مجبور به خرید بستنی دیگری کند، باید قیمت آن را کاهش دهند. این به شما یک رابطه معکوس بین قیمت و مقدار و قانون تقاضا را نشان می دهد. اکنون، توجه کنید که وقتی تغییری در قیمت وجود دارد، در امتداد منحنی تقاضا حرکت می کند. اما اگر چیز دیگری تغییر کند که باعث تغییر منحنی تقاضا شود چه؟ پنج تغییر دهنده یا تعیین کننده تقاضا وجود دارد که باعث افزایش منحنی تقاضا و تغییر به سمت راست یا کاهش و تغییر به چپ می شود.

 

اولین مورد سلیقه و ترجیحات است. به عنوان مثال، اگر هوا در بیرون 100 درجه باشد، تقاضا برای بستنی به سمت راست تغییر می کند. اما توجه داشته باشید که ما در مورد تغییر قیمت بستنی صحبت نمی کنیم. قیمت ثابت می ماند این یک عامل دیگر است که باعث افزایش تقاضا می شود. مردم بیشتر خرید می کنند زیرا بیرون یک روز گرم است. و اگر بیرون یک روز سرد بود، با هر قیمتی، مردم کمتر خرید می کردند زیرا نمی خواهند بستنی بخرند، زیرا یخ می زند. من خوبم. خوب بودند. شیفتر دوم بیشتر مصرف کنندگان است. مصرف کنندگان بیشتر باعث افزایش تقاضا می شود. مصرف کنندگان کمتر، خریداران کمتر تقاضا را کاهش می دهند. شیفت سوم قیمت جایگزین و تعارف است. توجه کنید این قیمت بستنی نیست، این قیمت برخی کالاهای دیگر مانند آب نبات است. آب نبات ها و بستنی ها جایگزین هستند، بنابراین اگر قیمت آب نبات ها افزایش یابد، مردم بستنی بیشتری می خرند و منحنی تقاضا به سمت راست تغییر می کند. اما بستنی و بستنی قیفی جایگزین نیستند، آنها یک تعارف هستند. اگر قیمت مخروط ها بالا برود، باعث می شود تقاضا برای بستنی کاهش یابد.

 

باز هم، ما در مورد تغییر قیمت صحبت می کنیم، اما نه قیمت بستنی، قیمت برخی از محصولات مختلف که مربوط به بستنی است. شیفت بعدی درآمد است و بستگی به نوع محصول دارد زیرا کالاهای معمولی و کالاهای پایین تر وجود دارد. یک کالای معمولی این است که وقتی درآمد بالا می رود، مردم بیشتر از آن خرید می کنند. وقتی درآمد کاهش می یابد، مردم کمتر از آن می خرند. اما خوب پایین این است که وقتی درآمد بالا می رود، مردم در واقع کمتر از آن محصول می خرند. وقتی درآمد کاهش می یابد، مردم بیشتر خرید می کنند. بستنی احتمالاً یک کالای معمولی است، اما تاپ رامن نمونه ای از کالاهای پایین تر است. زمانی که درآمد کاهش می یابد، مردم در نهایت بیشتر از آن را می خرند. پنجمین و آخرین تغییر دهنده تقاضا، تغییر در انتظار است. اگر انتظار دارید در آینده قیمت ها افزایش یابد، شاید اکنون تقاضا افزایش یابد. ما میرویم آنجا. این پنج شیفتر تقاضا است. توجه داشته باشید که قیمت بستنی در آن لیست نیست. قیمت در امتداد منحنی حرکت می کند. اینها منحنی را تغییر می دهند. خوب، این را فهمیدیم. بیا ادامه بدیم. اکنون، بیایید به عرضه بپردازیم. اکنون، این یک منحنی عرضه است. رابطه مثبتی بین قیمت و مقدار عرضه شده نشان می دهد.

 

دلیل این امر به کسب سود مربوط می شود. اگر قیمت بستنی پایین باشد، تولیدکنندگان نمی‌خواهند زیاد تولید کنند، زیرا پول زیادی به دست نمی‌آورند. اگر قیمت بالا برود، آنها می خواهند خیلی بیشتر تولید کنند زیرا سود بیشتری خواهند داشت. باز هم تغییر قیمت بستنی مو

es در امتداد منحنی عرضه. اما پنج شیفت عرضه نیز وجود دارد. اولین مورد تغییر در قیمت منابع یا نهاده های تولید بستنی است. به عنوان مثال، قیمت شیر بالا می رود، این باعث می شود عرضه کاهش یابد. اکنون، توجه کنید که در اینجا کاهش عرضه یک تغییر به سمت چپ بود. درست مانند تقاضا، افزایش به سمت راست و کاهش به سمت چپ است. حال، اگر قیمت برخی منابع تولید بستنی کاهش یابد، عرضه به سمت راست تغییر خواهد کرد و این افزایش خواهد بود. دومین تغییر دهنده عرضه، تغییر در فناوری است. بنابراین اگر دستگاه جدیدی وجود داشته باشد که بستنی را سریع‌تر و ارزان‌تر تولید کند، باعث می‌شود منحنی عرضه به سمت راست تغییر کند. شیفت سوم برخی اقدامات دولت است، بنابراین یارانه یا مالیات یا برخی مقررات.

 

بنابراین مالیات بر تولیدکنندگان بستنی باعث کاهش عرضه و تغییر مسیر به سمت چپ می شود. یارانه اگر دولت پول بیشتری به شما بدهد تا بیشتر تولید کنید، آن را به سمت راست منتقل می کند. و برخی مقررات مانند محدود کردن مقدار بستنی که می‌توانیم تولید کنیم، عرضه را کاهش می‌دهد. چهارمین شیفتر عرضه، تعداد فروشندگان است. بنابراین اگر تعداد فروشندگان کمتری وجود داشته باشد، عرضه به سمت چپ تغییر خواهد کرد. اگر فروشندگان بیشتری وجود داشته باشد، عرضه بیشتر است و به سمت راست تغییر می کند. و پنجمین و آخرین شیفت عرضه، تغییر در انتظارات است. اگر تولیدکنندگان فکر می‌کنند که قیمت بستنی در آینده افزایش می‌یابد، شاید اکنون عرضه را متوقف کنند و منتظر بمانند تا بعداً آن را بفروشند. خوب، ما می رویم. اینها پنج تغییر دهنده یا تعیین کننده عرضه هستند که به شما نشان می دهند چرا یک منحنی عرضه ممکن است به راست یا چپ تغییر کند. اما توجه داشته باشید که قیمت بستنی در آن لیست نیست زیرا قیمت منحنی را تغییر نمی دهد. فراموش نکنید، قیمت منحنی را تغییر نمی دهد. متشکرم. حالا بالاخره به اندازه کافی داریم که عرضه و تقاضا را کنار هم بگذاریم. ما یک منحنی تقاضا داریم. اکنون منحنی عرضه می آید و ما می توانیم تعادل را پیدا کنیم.

 

اقتصاددانان این را قیمت تسویه بازار می نامند. این تنها قیمتی است که مشتری تقاضای آن را با مقدار عرضه برابری می کند. و اگر تغییری در قیمت بستنی وجود داشته باشد که در امتداد منحنی تقاضا و عرضه حرکت کند، تغییر تقاضای مشتری و مشتری عرضه می شود. به این حالت تعادل دیس می گویند. به عنوان مثال، قیمت در اینجا پایین است، مشتری درخواستی بیشتر از مشتری عرضه شده است و این یک کمبود است. با این قیمت پایین، مصرف‌کنندگان می‌خواهند بستنی زیادی بخرند، اما تولیدکنندگان نمی‌خواهند زیاد تولید کنند و کمبود وجود دارد. اما اگر قیمت اینجا بالا رود، عرضه مشتری افزایش می‌یابد، تولیدکنندگان می‌خواهند مقدار زیادی تولید کنند، اما در قیمت‌های بالا، مصرف‌کنندگان تمایل زیادی به خرید ندارند. یعنی مازاد وجود دارد. اما واقعاً در بازار آزاد، دلیلی وجود ندارد که قیمت آن بالا بماند. اگر قیمت ها خیلی بالا باشد، در نهایت تولیدکنندگان شروع به کاهش قیمت خواهند کرد و این ما را به حالت تعادل بازگرداند. و اگر قیمت ها خیلی پایین بود، مصرف کنندگان قیمت آن محصولات را تا زمانی که در نهایت به تعادل برسد، افزایش می دادند. نکته این است که مگر اینکه دولت در کنترل قیمت ها دخالت داشته باشد، فرض کنید در بازار آزاد در تعادل هستیم.

 

باشه الان هیجان زده ام اکنون عرضه، تقاضا، تعادل داریم. می‌توانیم از آن استفاده کنیم تا بفهمیم چه اتفاقی برای قیمت و مقدار می‌افتد. خوب، ما می رویم. ما تقاضا و عرضه را در حالت تعادل داریم. فرض کنید مطالعه ای وجود دارد که می گوید بستنی شما را باهوش تر می کند. چه تاثیری بر قیمت و مقدار بستنی خواهد داشت؟ خوب، مردم ترجیح می‌دهند باهوش باشند، و این به این معنی است که تقاضا را افزایش می‌دهد، آن را به سمت راست تغییر می‌دهد، بنابراین قیمت و مقدار افزایش می‌یابد. اما اگر برخی از مطالعات گفته اند که بستنی در واقع شما را احمق می کند، این باعث کاهش تقاضا می شود و باعث کاهش قیمت و مقدار آن می شود. اما اگر در عوض دستگاهی وجود داشته باشد که بتواند بستنی را سریعتر و ارزان تر تولید کند، چه؟ این باعث افزایش عرضه می شود زیرا بر تولید تأثیر می گذارد. قیمت پایین می آمد، مقدار بالا می رفت. اما اگر در عوض شیر تمام می شد و قیمت شیر افزایش می یافت، عرضه بستنی کاهش می یافت، قیمت بالا می رفت و مقدار آن کاهش می یافت. و بس. خیلی زیاد به نظر می رسد، اما واقعاً فقط چهار شیفتر یا چهار چیز وجود دارد که می تواند اتفاق بیفتد.

 

تقاضا می تواند افزایش یابد، تقاضا می تواند کاهش یابد، عرضه می تواند افزایش یابد یا عرضه می تواند کاهش یابد. و در هر مورد، قیمت و مقدار تعادل تغییر می کند، اما شما نیازی به حفظ آن ندارید. فقط نمودار را رسم کنید. وقتی شک دارید، آن را بیرون بکشید. خوب، برای عرضه و تقاضا همین است. چند چیز هست که من پوشش ندادم. به عنوان مثال، زمانی که دولت قیمت، سقف و کف یا دو شیفت را کنترل می کند، قیمت ها را کنترل می کند. اما من ویدیوهایی دارم که این مفاهیم را پوشش می دهد. و اگر در اقتصاد کلان هستید، زمانی که به تقاضای کل و عرضه کل نگاه می کنید، آنچه را که در مورد عرضه و تقاضا در یک بازار می آموزید، استفاده می کنید و آن را در کل اقتصاد اعمال می کنید. و اگر در کلاس اقتصاد خرد هستید، به l

کسب در مورد کشش به شکل منحنی عرضه و تقاضا نگاه می کند. نکته اینجاست که شما اصول اولیه را دارید، اما چیزهای بیشتری وجود دارد که باید یاد بگیرید. و مهمتر از همه، شما باید بنشینید و در واقع تمرین کنید. بنابراین فکر نکنید که تماشای یک ویدیو با من به شما کمک می کند. شما باید بنشینید، سناریوهای مختلف تغییر تقاضا و عرضه را تمرین کنید.

 

و البته، اگر برای تمرین به کمک بیشتری نیاز دارید، به بسته بررسی نهایی من نگاهی بیندازید. و اگر معلم هستید، به کاربرگ های اقتصاد من نگاهی بیندازید. از اینکه ویدیوهای من را تماشا می کنید بسیار سپاسگزارم. حتما مشترک شوید. تا دفعه بعد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite

دستور تبعیت از ظن گمان توسط دین

وقوع تعبد به ظن از نگاه شیخ انصاری

مطالعه اجمالی :https://fa.wikifeqh.ir/

(بهتر بود ابتدا تعبد به ظن را معنی می کردند. یعنی اینکه ظن پیدا کند به حکمی که از طرف شارع است و آن را با این اعتقاد انجام دهد)

 

اصل در تعبد:

1- شیخ:اگر دلیل بر تعبد نباشد حرام است زیرا افترا به خداست و افترا طبق ادله اربعه حرام است(یا اینکه ادله هر کدام مستقیم دلالت بر حرمت می کنند)

  1. قرآن: «قل آلله اذن لکم ام علی الله تفترون» موضوعش عدم علم به رضا و اذن است پس اصل اولی بدون دلیل افترا است
  2. روایات: «رجل قضی بالحق و هو لا یعلم»
  3. عقل: نشانه حکم عقل این است که عقلا کسی که از طرف خودش حکم را نتساب می دهد چه جاهل بسیط باشد چه جاهل مرکب قبیح حساب می کنند
  4. اجماع

اشکال: احتیاط هم بدون علم نسبت به صدور است

جواب: در احتیاط رجائا و احتمالی انجام می دهیم نه اینکه ملتزم شویم از طرف مولی است

عمل بدون تعبد به ظن:

(ظن یعنی همان عتقاد و تسامحا می گویند عمل بدون اعتقاد)

  • برای ادراک واقع و با احتیاط معارض باشد: قبیح است
  • برای ادراک واقع و با دلیل دیگر مخالف باشد: قبیح است(اشکال اگر دلیل دیگر مخالف واقع بود که قبحی ندارد)
  • بدون ادراک واقع و مخالف اصل: قبیح است
  • با ادراک یا بدون ادراک و بدون مخالف: حسن است

(شیخ در ضمن این حرف دلیل دیگر بر حرمت اقامه می کند: ما در همه مسائل یا دلیل داریم و یا اصل عملی و مجاری اصول هم منحصر عقلی بودند پس ظن جایگاهی ندارد و مواردی که مخالف اصل نیست و مطابق آن است حقیقتا عمل به ظن نیست عمل به همان دلیل است)

مثال عدم مخالفت: اصل دلالت بر تخییر می کند و ظن به یک طرف دارد

2- استصحاب عدم حدوث حجیت جاری می کنیم و حکم به حرمت می دهیم

اشکال: موضوع حکم حرمت افترا عدم حجیت نیست تا بخواهیم با استصحاب ثابتش کنیم بلکه موضوع عدم علم به حجیت که با وقوع شک به حجیت موجود می شود و حرمت ثابت می شود و نیاز به استصحاب نیست

3- اصل در همه اشیاء اباحه است همچنین ظن هم همینطور است

اشکال: در مسائل شرعی دوران بین محذورین است یا حجت است که باید انجام دهی یا نه که حرام است نهایتا بگویید تخییر دارد اما اباحه که بدون بدیل باشد معقول نیست

دوما همین که عقل مستقلا دلالت بر قبح دارد یعنی اصل در اباحه نیست

4- دروان بین واجب و حرمت است که یا قائل به تخییر می شویم یا حرمت

اشکال: طبق ادله اربعه موضوع حکم حرمت افترا عدم علم بود پس دوران نیست و حرمت است مگر وجوب ثابت شود

5- مقام تردد بین تعیین و تخییر است و هرچه حکمش باشد اینجا هم همان است. یعنی مکلف به مردد است که مطلق اعتقاد را اخذ کند یا خصوص قطع که معمولا حکم می کنند که اشتغال یقینی فراغ یقینی می خواهد

اشکال: وجوب اعتقاد به احکام حکم عقلی است وعقل در موضوع حکمش مردد نمی شود و یکی را حکم می کند نه اینکه مردد بماند. زیرا اگر در موضوع مردد شود در نتیجه در اصل حکم مردد است و قطعی نیست

دوما امر دوران بین طاعت و معصیت است زیرا وقتی شارع می گوید به اماره عمل کند عمل به ظن خلاف آن یعنی مخالفت و معصیت و نیاز به قاعده اشتغال نیست که حرمت را ثابت کند

مثال: دلیل می گوید واجب است و ظن می گوید حرام است طبق این مدعا باید بگوییم که تکلیف بر گردن ماست و نمی دانیم که ظن مطلق کفایت می کند یا باید قطعی باشد و به خاطر اینکه ظن مطلق احتمال مخالفت دارد پس نباید به آن اخذ کرد

در حالی که همین که ظن بر خلاف دلیل حجت است پس مخالف قطعی است با حکم شارع که گفته به این دلیل عمل کن که برای حرمت کافی است

خلاصه: تعبد به ظن مشکوک الحجت تعبد به شک است و این تعبد از جهت عقل(؟) و نقل باطل است و حرام است

پس تعبد به آن به جهت تشریع حرام است و اگر مخالف با دلیل هم باشد که شارع گفته واجب است به آن اخذ کند و نکرده یک عمل حرام دیگر هم مرتکب شده است اما اگر ملتزم نشود یک حرمت دارد

اما اگر ملتزم نشود و مخالف با اصل هم نباشد حرمت ندارد اما در حقیقت منظور از عمل به ظن همان التزام است پس کلا حرام است

ادله نقلی حرمت تشریع: آیه افترا و روایت قضاوت

ادله نقلی حرمت مخالفت با دلیل: «إن الظن لا یغنی من الحق شیئا» «من افتی الناس بغیر علم کان ما یفسده اکثر مما یصلحه» (این روایت در مقام این بیان نیست که کلا حرام است و حتی مطابق با واقع هم بود حرام است) و خود ادله اصول هم منحصر کردند پس عمل به غیر آنها حرام است

نفی اصل

طبق مبنایی که ادله را زمانی حجت می دانند که ظن به خلاف نداشته باشیم

صورت انسداد: دائر مدار بین دو چیز است یکی اصل که طبق این مبنا حجت نیست و یکی ظن هم که حجت نشده است.

پس عقل یا حکم به تخییر می کند یا از این جهت که ظن نزد این شخص نزدیک تر به واقع است باید به آن عمل کند. در نتیجه تشریع نباید حرام باشد (عقل فقط حکم به عمل می کند نه اینکه نسبت بدهد به شارع همین که عقل بگوید طبق ظن عمل کن یعنی معذر داری و این یعنی از جانب شارع است که معنی اسناد دارد)

صورت انفتاح: اگر قائل شویم تحصیل علم واجب است پس عمل به ظن تشریع و حرام است. اگر قائل شویم عقلا نیاز نیست بیشتر از ظن تحصیل کنیم مانند صورت انسداد میشود که عقل حکم به تخییر یا عمل به ظن میکند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite

مذاق شریعت

برای مشاهده مطالب درس خارج فقه و اصول به سایت معارف الهیه مراجعه کنید

https://maaref-elahiyeh.ir/category/2%d8%af%d8%b1%d9%88%d8%b3/

 

مذاق الشارع و مذاق الشریعه مذاق الحکیم مذاق

مذاق شریعت در حقیقت راهی است که زمانی که دلیل خاص نداریم و عموم اجتهادی هم نداشتند و اگر کسی قبول نداشته اصل عملی

در جواهر 20 مورد

در مورد امین اگر تعدی و تفریط نکنه ضامن نیست اما اگر شرط کرد که مطلقا ضامن است چی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite

اصل عدم قرینه

چکیده

در این مقاله به مبحث اصل عدم قرینه پرداخته شده است. به خاطر اینکه اصل بحث مربوط به ظهورات است، پس در ابتدا معنی واضحی از اصل ظهور بیان می کنیم، به این معنا که اگر در مراد متکلم شک کردیم طبق سیره عقلا به اصاله الظهور رجوع می کنیم. و هرچه که ظهور ساز باشد اگرچه در کتب و اصول لفظیه نباشد، جزئی از اصل ظهور است. و مناشئ ظهور هستند. اصل عدم قرینه به این معنا است که اگر در مراد متکلم به خاطر احتمال قرینه کردیم بناء بر عدم آن می گذاریم. طبق این معنا بعضی گفته بناء عقلا در کل ظواهر از این اصل نشأت می گیرد؛ و این همان سیره عقلا است. در مقابل عده برعکس این نظریه را قبول دارند. عده ای دیگر اصلا وجود اصلی به نام عدم قرینه را قبول ندارند.

کلمات کلیدی: اصل عدم قرینه ، اصالة الظهور ، سیره عقلا ، ظهور

مقدمه

آیا اصالة الظهور به اصل عدم قرینه باز می گردد؟ اصل نزاع اصولیون در این سؤال است در مورد اصل عدم قرینه. اصالة الظهور و ظهورات جزء پرکاربرد ترین مسائل اصول فقه است به همین جهت اصل عدم قرینه که مربوط به آن است از اهمیت زیادی برخوردار است. چند سؤال اساسی مطرح می شود که ابتدا به آن اشاره شد و ثمره اش این است که اگر اصل ظهور اینچنین باشد، هرجا بخواهیم ظهور جاری کنیم ابتدا باید بتوان اصل عدم قرینه جاری کرد. این مسأله از این جا نشأت گرفته که اصولیون درصدد برآمده اند که بناء و سیره عقلا که باعث شکل گیری اصل ظهور و حجیت ظواهر است، از چه چیزی نشأت گرفته است؟ در جواب اصل عدم قرینه مطر شده است. اما مورد قبول همگان واقع نشده است. پس ضرورت دارد در این مسأله دقت بالایی به کاربرده شود.

این مسأله اصل عدم  قرینه در تمام کتب اصولی دارای بابی اختصاصی است. اما امتیاز این پژوهش این است که ابتدا معنی دقیق از اصالة الظهور بیان شده است؛ چراکه تأثیر بسزایی در نتیجه دارد و نشانگر تناقض ظاهری که در کتب اصولی است می شود. سپس به وسیله این معنی نتیجه بحث روشن می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite
حرارت مصیبت امام حسین در قلب مردم

حرارت مصیبت امام حسین در قلب مردم

باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
(( باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

به راستی این چه شور و آتشی است که تمامی ذرّات آفرینش از شعلۀ آن گداخته وسوختهاند؟ و این چه بانگ نوحه و ضجّه ای است که بر بلندای فلک طنین انداخته و ملکوتیان و ساکنان عالم قدس را به ماتم کشانده است؟

مقاله اینکه همه موجودات احساس دارند : احساس موجودات

آری، این واقعۀ جانسوز که ملک و ملکوت را سیه پوش نموده و جامه عزا بر پیکرة هستی نشانده، ق ّ ص ۀ سوختن و پرپر شدن
پیکر باغبان گلشن توحید و گلهای باغ رسالت است، و چه کسی را یارای آن است که داستان غم انگیز کربلا را بشنود و آرام
و قرار از جان، و هوش از سرش نرود؟ و کیست که در این مصیبت عظمی، دل شکسته و دل خون نشود؟

واقعۀ کربلا نه تنها دل مؤمنان را شکافت بلکه حقیقت ذرّه ذرّة موجودات را به التهاب در آورد و شور و شورشی در نهاد
موجودات عالم آفرید.


سرّ کربلا در باطن ملکوتی موجودات


در باطن دستگاه آفرینش اسراری نهفته است که جز اولیای حق و پاکان عالم از آن حقایق آگاهی ندارند.
سرّ مصیبت کربلا را در سرّ ملکوتی همۀ موجودات جستجو باید کرد. حقیقت آن است که همۀ مخلوقات خدا در دستگاه
آفرینش، وجودی ملکوتی دارند، که آن وجود ملکوتی سراسر علم و ادراک و شعور است، و جملگی محبّت و شوق و شور.
آنچه در این کتاب در پیش روی دارید شواهد و دلایلی است بر این مطلب که شعور و آگاهی تمامی موجودات به مصیبت
کربلا، در چهرة ملکوتیشان شور و شورشی به پا کرد و علم ایشان محبت آفرید و محبت ایشان به گریه انجامید و تمام ارکان
عالم هستی در این مصیبت عظمی لرزید و گسترة عوالم خلقت از نالۀ آسمانیان و زمینیان مملوّ گشت و جمیع مخلوقات این
حقیقت را به گوش فطرتشان شنیدند و به ایمان فطری خود شناختند، و به شرارة محبّت سوختند، و به اشک دیدة خود
گریستند.

گوهر معرفت

ادراک و یافتن این حقیقت، شوق و محبتی در نهاد آدمی به ودیعت می گذارد که گویی از دنیا فارغ شده و همراه ملکوتیان
در عالم ولایت علوی علیه السلام و عصمت فاطمی علیها السلام و محبت حسینی علیه السلام سیر می کند.
اللّ الحسین علیه السلام پیوست و
􀀀
خوشا به حال آنان که این حقیقت را یافتند و دلهایشان به ساحت قدس حضرت اباعبد ه
جانشان در جوار حریم کبریایی کربلا آرمید و به نهایت مقصود رسیدند.
ما نیز باید با تمام وجود به این حقیقت دل دهیم و سرّ سویدای دل خود را به شنیدن این اسرار ملکوتی بیاراییم و در جمع
سوخته دلان کربلا گرد هم آییم.
بیان واقعۀ کربلا به حقیقتش ناممکن است، چراکه عشق جانان به عبارت نیاید و سوز فراق دلدار در قالب الفاظ نگنجد ولکن
چه آنچه به تمامی به فهم ناید، ترک ذکرش به تمامی نشاید، بلکه در مسلک دلباختگان ،« ما لایُدرَک کُلّه لا یُترک کُلّه »
حریم حسینی، شایسته نیست که سخنی از غیر آن، به میان آید.
بُعد انفسی و آفاقی ملکوت موجودات
اباعبداللّ الحسین علیه السلام و واقعۀ کربلا در سرّ ملکوتی اشیاء، در دو بعد مهمّ
􀀀
معرفت به تأثیر حقیقت وجود نورانی حضرت ه
قابل نیل است، چرا که حقیقت ملکوتی موجودات بر دو جنبه می باشد:
اول: جنبۀ انفسی ملکوتی؛ دوّم: جنبۀ آفاقی ملکوتی. از این روی لمعاتی می نگاریم تا در این سیر معرفتی ما را رهنمون باشد،
در این میان فصل اول و دوم در جنبۀ انفسی و دوازده فصل دیگر در جنبۀ آفاقی کربلاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite

نمایش شیطان در عید غدیر خم

امام باقر (علیه السلام) در حدیثی رفتار شیطان در عید غدیر خم را بیان می کنند:

 

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْیَمَانِیِّ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ الْحَجَّاجِ‏ عَنْ صَبَّاحٍ الْحَذَّاءِ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِیِّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِیَدِ عَلِیٍّ ع- یَوْمَ الْغَدِیرِ صَرَخَ إِبْلِیسُ فِی جُنُودِهِ صَرْخَةً فَلَمْ یَبْقَ مِنْهُمْ أَحَدٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا أَتَاهُ فَقَالُوا یَا سَیِّدَهُمْ وَ مَوْلَاهُمْ‏ مَا ذَا دَهَاکَ فَمَا سَمِعْنَا لَکَ صَرْخَةً أَوْحَشَ مِنْ صَرْخَتِکَ هَذِهِ فَقَالَ لَهُمْ فَعَلَ هَذَا النَّبِیُّ فِعْلًا إِنْ تَمَّ لَمْ یُعْصَ اللَّهُ أَبَداً فَقَالُوا یَا سَیِّدَهُمْ أَنْتَ کُنْتَ لآِدَمَ فَلَمَّا قَالَ الْمُنَافِقُونَ إِنَّهُ یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى وَ قَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ أَ مَا تَرَى عَیْنَیْهِ تَدُورَانِ فِی رَأْسِهِ کَأَنَّهُ مَجْنُونٌ یَعْنُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص صَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَةً بِطَرَبٍ فَجَمَعَ أَوْلِیَاءَهُ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّی کُنْتُ لآِدَمَ مِنْ قَبْلُ قَالُوا نَعَمْ قَالَ آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ یَکْفُرْ بِالرَّبِّ وَ هَؤُلَاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ کَفَرُوا بِالرَّسُولِ- فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَقَامَ النَّاسُ غَیْرَ عَلِیٍّ لَبِسَ إِبْلِیسُ تَاجَ الْمُلْکِ وَ نَصَبَ مِنْبَراً وَ قَعَدَ فِی الْوَثْبَةِ وَ جَمَعَ خَیْلَهُ وَ رَجْلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اطْرَبُوا لَا یُطَاعُ اللَّهُ حَتَّى یَقُومَ الْإِمَامُ وَ تَلَا أَبُو جَعْفَرٍ ع- وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ‏ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ‏ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع کَانَ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَةِ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الظَّنُّ مِنْ إِبْلِیسَ حِینَ قَالُوا لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّهُ یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى فَظَنَّ بِهِمْ إِبْلِیسُ ظَنّاً فَصَدَّقُوا ظَنَّهُ.

 

امام باقر (ع) فرمودند: وقتی رسول خدا (ص) در روز غدیر دست على (ع) را گرفت ابلیس در میان لشکر خود چنان فریادی کشید که همه لشکرش در بیابان و دریا گرد آمدند و گفتند اى آقا و مولا چه بر سر شما آمده ما هرگز شیونى از تو ترسناک تر از این شیون نشنیدیم.


شیطان گفت این پیغمبر کارى کرد که اگر براى آنان اجرا شود هرگز خدا نافرمانى نشود.


آنان گفتند اى آقا تو آدم را (در بهشت) فریب دادى و چون منافقان گفتند که آن حضرت از روى دل‏خواه و هواى نفس سخن میگوید و یکى بدیگرى گفت آیا نه بینى که دو چشم آن حضرت در سرش میچرخد و گویا دیوانه شده و مقصودشان رسول خدا (ص) بود، ابلیس فریاد شادى برآورد و دوستانش جمع شدند و گفت آیا ندانید که من پیش از این براى آدم در مقام برآمدم؟ گفتند چرا گفت آدم عهد شکست و بخدا کافر نشد و اینان عهد شکستند و برسول خدا (ص) کافر شدند.


و چون رسول خدا (ص) وفات کرد و آن مردم جز على را بامامت برپا داشتند شیطان تاج شاهى بر سر نهاد و منبرى بر پا داشت و بر پشتى تکیه زد و نشست و همه یارانش را از سواره و پیاده فراهم نمود و بآن‏ها گفت شادى کنید که دیگر خدا فرمانبردارى نشود تا امام ظهور کند.

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite
ماجرای مذل

ماجرای مذل

«ماجرای مذلّ»

🔹 اول 🔹
کنون حسن‌بن‌علی امام شیعیان، امر خلافت را به فرزند هند جگرخوار واگذاشته و به درخواست یارانش از پیکار با آن پلید، خودداری فرموده است.
مردی از شیعیان و اصحاب حسن مجتبی -سلام‌الله‌علیه- نامش «سفیان بن ابی‌لیلیٰ الهَمْدانی» بود. سوار بر شتری به سوی خانۀ امام حسن آمد. 
حضرت به پیشگاه درب خانه نشسته و زانوان خود در بغل گرفته بود.
سفیان زبان چرخاند: «سلام بر تو ای ذلت‌دهندۀ مؤمنان» 
حضرت اشاره کرده، فرمودند: «پایین بیا از مرکب و عجول نباش... پایین بیا، شترت را می‌توانی در خانه بنشانی.» پس برخاست و او را کمک داد.
+ چه گفتی؟
- عرض کردم السلام‌علیک‌یا‌مُذِل‌ّالمؤمنین 
+ چه شده که تو با من اینطور سخن می‌گویی؟
- پدر و مادرم به فدایت! به خدا قسم با واگذاریِ خلافت به معاویه، ما را ذلیل کردی...
+ من مؤمنان را عزت دادم، اگر چنین نمی‌کردم شیعه‌ای بر روی زمین باقی نمی‌ماند. چنان که خضر نبی، آسیب کوچکی به کشتی زد تا اهل آن را از شرّ دزدان دریا حفظ کند. من نیز با واگذاری خلافت، از شما و خودم محافظت کردم.

🔹 دوم 🔹
امام کاظم فرمودند قیامت که می‌شود چنین ندا می‌دهند:
کجایند یاران محمدبن‌عبدالله (پیامبر خدا)؟ آنان که پس از او عهد نشکستند و بر سرِ پیمان خویش ماندند! پس سلمان و مقداد و ابوذر برمی‌خیزند.
سپس: کجایند یاران علی‌بن‌ابی‌طالب (وصی رسول خدا)؟ پس عمروبن‎‌حمق‌خزاعی، محمدبن‌ابوبکر، میثم تمار و اویس قرنی برمی‌خیزند.
آنگاه چنین ندا می‌آید که: کجا هستند یاران حسن‌بن‌علی (پسر فاطمه)؟ پس #سفیان‌بن‌ابی‌لیلی‌الهمدانی و حذیفة‌بن‌اُسیدغفاری برمی‌خیزند...
‌‌
🔹 پی‌نوشت 🔹
چه ما را به خود مغرور کرده که از وفاداری به #امام_زمان خود دم می‌زنیم؟ چه شده است که شیعیان دوران #امام_حسن_مجتبی را مذمت می‌کنیم، حال آنکه نمی‌دانیم در چه فتنه‌ای گرفتار بودند؟ سفیان -علیه‌الرحمه- کسی است که نسبتش به امام مجتبی، چون میثم تمار برای امیرالمومنین است و مثل ابوذر برای پیامبر... ما که از کارِ او به بدی یاد می‌کنیم، خودمان چکارۀ امام زمانمان هستیم؟ 
با این حجم از #تقوا و ایمان -که خود می‌دانیم چه در کاسه داریم- وقتش نشده بترسیم از فتنه‌های دوران غیبت؟ آن فتنه‌ها که مؤمن را صبح از خانه خارج می‌کند و شب مشرک و کافر به خانه باز می‌گرداند. شیعیان صاحب‌الزمان! بیاییم فقط کمی بترسیم؛ قبل از آنکه این مسائل برایمان به شوخی بدل شود.

#محمدعلی_حمیدی_فراق
ظهر دوشنبه، ۲۶ آبان ۱۳۹۹

۱- بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحۀ ۶۰؛ همان، صفحۀ ۲۳؛ همان، جلد ۷۵، صفحۀ ۲۷۸.
۲- بحارالانوار، جلد۳۴، صفحۀ ۲۷۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite
من مانع شدم!!

من مانع شدم!!

«من مانع شدم»
...
ابن عباس گوید: 
در اوایل خلافت عُمَر، با او روبرو شده و اتفاقاً وارد مکالمه شدم...
پرسید: پسر عمویت درچه حال است؟
گمان کردم عبدالله‌بن‌جعفر را می‌گوید، گفتم: با همسن و سالان خود بازی می‌کند.
گفت: منظورم او نبود، بزرگ شما اهل‌بیت (از جهت منزلت) را گفتم [یعنی علی‌بن‌ابی‌طالب].
گفتم: در نخلستان است و به درختان خرما آب می‌نوشاند و قرآن می‌خواند.
گفت: راستش را بگو، هنوز هم خلافت را برای خود می‌داند؟
گفتم: بله (حقش است)
گفت: گمان می‌کند که پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- به خلافت او تصریح کرده؟
گفتم: بله، این را هم بگویم که از پدرم (عباس عموی پیامبر) پرسیدم و او نیز وجودِ این بیان صریح پیامبر را تایید کرد.
عمر گفت: درست است... پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌وآله- دربارۀ جانشینی علی، اندک‌کلامی گفته بود ولی اتمام حجّت نکرده بود (!!!) در ایام بیماری‌اش خواست به این موضوع با اسم به خلافت علی تصریح کند که من مانع شدم.

* ابن‌ابی‌الحدید گوید: این خبر را خطیب بغدادی در کتابش با سند ذکر کرده.

📚 شرح نهج‌البلاغه (ابن‌ابی‌الحدید سنّی معتزلی)، جلد ۱۲، صفحۀ ۲۰ و ۲۱
📚 بحارالانوار (علامۀ مجلسی)، جلد ۳۰، صفحۀ ۵۵۵ و ۵۵۶

🔹 (وَلَقَدْ أَرَادَ فِی مَرَضِهِ أَنْ یُصَرِّحَ بِاسْمِهِ فَمَنَعْتُهُ)

ترجمه و تحقیق: #محمدعلی_حمیدی_فراق 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite
نقش حضرت سوسن (مادر امام حسن عسکری) در غیبت

نقش حضرت سوسن (مادر امام حسن عسکری) در غیبت

 

«حضرت سوسن»

سی‌چهل سالِ اطراف غیبت #امام_زمان را که نگاه می‌کنم، برای من از جالب‌ترین زمان‌های تاریخ به شمار می‌آید. برای من که یک سرِ نخ زندگی‌ام را گره زدم به دامان مادرِ ولی‌ِ عصرم، عجیب نیست که به دنبال نام #نرجس_خاتون ، تاریخ را در این روزها بیشتر زیر و رو کرده باشم.
این سال‌ها را با مشخصۀ حضور سه نفر، در خاطرم ثبت کرده‌ام. حضرات «حکیمه‌خاتون» (خواهر امام جواد و عمۀ امام هادی ع) «حُدَیث» (همسر امام هادی و مادر امام عسکری ع) و «نرجس‌خاتون» (همسر امام عسکری و مادر امام زمان).
می‌خواهم از حضرت حُدَیث -سلام‌الله‌علیها- بنویسم.

 

اگه میخوای بدونی چجوری‌ با امام زمان ارتباط برقرار کنی اینجا کلیک کن
‌‌
تاریخ، برای مادر امام عسکری -ع- نام‌هایی ذکر کرده که هر یک از شهرت خاصی برای ایشان برخوردار است. «سلیل» را از بیان امام هادی -ع- می‌بینیم که فرمود او از هر بدی و زشتی [مسلولةٌ، یعنی] پاک و منزّه است.
او را «جَدّه» (مادربزرگ) نامیدند به جهت نسبتش با قائم‌آل‌محمد -عجل‌الله‌فرجه-، و «حُدَیث» و «سوسن» و «سمانه» نیز از اسامی ایشان است.
شیرزنی که رنج تبعید از مدینه تا سامرّا را با فرزند کوچک به دوش کشید و در رکاب امام غریب و هادی امت -ع- ماند. او که شاهد یورش‌های شبانه و ناگهانی مأموران متوکل و معتز به خانه‌اش و جسارت‌های متعدد به ساحت امام بود، تازه پس از ولادت #مهدی_موعود -عجّل‌الله‌فرجه- موظف شد به بهانۀ حج، کودک را به مکه برده و پنهان بدارد.
او دومین زنِ وصیِ امام معصوم بود. به آن هنگام که امام حسن عسکری -ع- به شهادت رسیدند، مردم را از وجود فرزند پنهان ایشان آگاه ساخت و عَلَم تبلیغ ولایت حجة‌بن‌الحسن -عجّل‌الله‌فرجه- را برافراشت.

احمدبن‌ابراهیم گوید: در سال ۲۶۲ ه‍.ق. به محضر حضرت حکیمه‌خاتون -س- رسیده و از پشت پردۀ حجاب با ایشان دربارۀ م‌ح‌م‌د؛ امام آخر شیعیان، سخن گفتم و از ایشان پرسیدم که: او کجاست؟
فرمود: پنهان است.
عرض کردم: پس شیعه به چه کسی پناه ببرد؟ (و چگونه او را بشناسد و وجود او را دریابد؟)
فرمود: به «جدّه» مادر امام حسن عسکری -ع- رجوع کنید.
گفتم: به کسی اقتدا کنم که زنی وصیّ اوست؟! فرمود: به #امام_حسین -ع- اقتدا کن که #حضرت_زینب -س- را وصی امام سجاد -ع- قرار داد و هر دانش و تدبیری که از امام سجاد -ع- صادر می‌شد، به زینب کبری -س- منسوب می‌شد تا قدر زین‌العابدین -ع- پنهان و محفوظ بماند.
‌‌
📚 الارشاد (شیخ مفید) و بحارالانوار (علامه مجلسی) و کمال الدین (شیخ صدوق) و چند کتاب دیگر
• کلیدواژه روایت اخیر در کمال‌الدین: (إلی الجدة امّ أبی محمد)

#محمدعلی_حمیدی_فراق
۴ آذر ۱۳۹۹ ولادت امام عسکری سلام‌الله‌علیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite

چگونه شب قدر را درک کنیم

بر اساس روایات اهل_بیت علیهم السلام چه کنیم که شب_قدر یا ثواب آن را درک کنیم ؟

 

أ. معرفت پیدا کردن به حقیقت فاطمیه

 تفسیر فرات بن إبراهیم مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ  اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.

بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 43 ص 65

ب. انجام عبادات به صورت کامل در ماه رمضان (روزه روز، انجام نمازها در اول وقت، اداى نماز جمعه و عید و عبادت بخشى از شب)

ٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ النَّبِیَّ ص لَمَّا انْصَرَفَ مِنْ عَرَفَاتٍ وَ سَارَ إِلَى مِنًى دَخَلَ الْمَسْجِدَ فَاجْتَمَعَ إِلَیْهِ النَّاسُ یَسْأَلُونَهُ عَنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَقَامَ خَطِیباً فَقَالَ بَعْدَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ أَمَّا بَعْدُ فَأَیُّکُمْ سَأَلْتُمُونِی عَنْ لَیْلَةِ الْقِدْرِ فَلَمْ أَطْوِهَا عَنْکُمْ لِأَنِّی لَمْ أَکُنْ بِهَا عَالِماً اعْلَمُوا أَیُّهَا النَّاسُ أَنَّهُ مَنْ‏ وَرَدَ عَلَیْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هُوَ صَحِیحٌ سَوِیٌّ فَصَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ وَ وَاظَبَ عَلَى صَلَاتِهِ وَ هَاجَرَ إِلَى جُمُعَتِهِ وَ غَدَا إِلَى عِیدِهِ فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ فَازَ بِجَائِزَةِ الرَّبِّ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَازَ وَ اللَّهِ بِجَوَائِزَ لَیْسَتْ کَجَوَائِزِ الْعِبَادِ.

ثواب الأعمال - الشیخ الصدوق - ص 64

ج. قرائت 100 مرتبه سوره دخان هر شب در ماه رمضان از شب اول تا شب 23

 قال رجل لأبی جعفر علیه السلام: یا بن رسول اللَّه کیف أعرف لیلة القدر تکون فی کلّ سنة؟
قال: إذا أتى شهر رمضان فاقرء سورة الدخان کلّ لیلة مأة مرّة، فإذا أتت لیلة ثلاث و عشرین، فإنّک ناظر إلى تصدیق الّذی سئلت عنه‏

إقبال الأعمال - السید ابن طاووس - ج 1 ص 149

ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
برترین سایت های مذهبی TopSite